به گزارش ساورنیوز به نقل از کبنا/یادداشت – یکی از موارد اساسی در کشور ما فقدان ساختارهای حزبی مشخص در حوزههای سیاسی است که نمود عینی این درهمریختگی سیاسی در درون کشور؛ شکلگیری ائتلافهای شب انتخاباتی و شبه انتخاباتی است که بهتبع آن یک شب یا یک هفته قبل از انتخابات؛ جمعی از چهرههایی سیاسی ناهمگن و ناهماهنگ در نظریه و عمل و خصوصاً گاهی متضاد در نحوه اداره کشور با هم تحت عناوین مختلف اتحاد و ائتلاف و امنا و جمنا و شانا و مانا و… دور هم جمع میشوند و آدمهای گوناگون را کنار هم میگذارند تا به یک قدرت کوتاهمدت برسند و وقتی به قدرت رسیدند و بر صندلی قدرت تکیه زدند، هرکس به اصالتهای ذهنی، نظری و عملی خود بر میگردد و هرکس میخواهد همان ایدههای خودش را فارغ از خرد جمعی قبل از انتخابات اجرا و عمل کند و این میشود که تاکنون یک حزب ساختاری با برنامه مشخص در این کشور وجود ندارد و تقریباً هم هیچ برنامه مدون و هماهنگ در هیچکدام از ادوار مجلس و اغلب ادوار ریاستجمهوری وجود ندارد. شاید بتوان در کل ادوار ریاستجمهوری، دوره اول آقایان خاتمی و احمدینژاد بر محور یکپارچگی حزبی و البته حزب نوظهور انجامگرفته و بقیه ادوار مخلوطی از همین ائتلافها بوده که خروجی موفقی هم نبوده و اتفاقاً دوره اول ریاستجمهوری سیزدهم مثل دور دوم؛ ادوار قبل هست و چهبسا در دور دوم بر عکس سایر دورهها بتواند یکدست بشود البته اگر موفق شود.
قصه در استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار فجیعتر از اینها است و در مجلس شورای اسلامی که اساساً در استان ما حزب و ایدئولوژی و گفتمان انتخاباتی وجود، نداشته و ندارد و تا بوده این منطقه جغرافیایی و طائفه و تعصب بوده که انتخاب کرده و انتخاب شده است البته شدت و ضعف دارد، مثلاً بر خلاف خیلیها که معتقدند دوره سید باقر موسوی و دکتر هدایت خواه تا حد زیادی گفتمانی بود؛ ما معتقدیم که در مقابل سید باقر موسوی حریف قدری نبود و در دوره دکتر هدایت خواه هم حریف قویاش موسوی را رد صلاحیت کردند و بعد همه مناطق ریختند رویهم برای ایشان و بعد تا الان.
شاید بتوان دوره مرحوم محمودیان را بتوان یک دوره ضعیف گفتمانی دانست و در کهگیلویه هم دوره بهرام تاجگردون را میتوان دوره گفتمانی شدت کم دانست.
علیهذا موضع بحث ما؛ منتخب فعلی شهرستانهای بویراحمد و دنا و مارگون هست که در همه دورهها با موضع اصلاحطلبی کمرنگ شرکت داشت و رنگ انتخاباتی اصلاحطلبان را انتخاب میکرد؛ اما هیچگاه موضع دقیقی نداشت و مدیران اصلاحطلب هم کمتر در اردوگاه ایشان بودند و خیلیها معتقد بودند که پشت پردهٔ اصلی آمدن ایشان به شهرداری یاسوج و بعد کاندیدا شدنش با چراغسبز اصولگرایان از جمله آقای هدایت خواه بود تا زمینه برای ایشان فراهمتر بشود و شد. اما این دوره آقای منتخب که چند روز آینده نماینده رسمی خواهد شد؛ بسیار متفاوتتر از گذشته بود و هست چرا که مدیریت ستاد ایشان و چارچوبهای اصلی و پیشرانهای این دوره آقای دکتر بهرامی؛ اصلاحطلبان شناسنامهدار و مدیران ادوار مختلف اصلاحطلبان بودند که آشکارا آمدند پایکار و دو رقیب قدرتمندیشان یکی با تابلوی رسمی اصولگرایان و حمایت شورای ائتلاف و حمایت دیگر جاها که فعلاً جای گفتن ندارد و دیگری هم با ترکیبی متعادل بین اصولگرایی و اصلاحطلبی و البته تنه به تنه آقای بهرامی شرکت داشتند و تنها دورهای که وضعیت منتخب فعلی بویراحمد در لباس اصلاحطلبی عیان بود؛ این دوره بود و البته با همان نمک شور طائفهای و جغرافیایی انتخاب شد و عنقریب به صندلی بهارستان تکیه خواهد زد.
اما اخبار متواتر و شنیدهها و برخی اسناد رسیده به این رسانه و اکثر تحلیلهای رفتاری ایشان، حاکی از هماهنگیهای پنهانی ولی بسیار جدی؛ منتخب بویراحمد با گروهها و شخصیتهای اصولگرایی مثل دکتر هدایت خواه و سید مسعود حسینی و امثالهم هست تا جایی که ایشان هم به جلسه شورای وحدت و هم شورای ائتلاف در تهران دعوت شد وایشان هم پاسخ مثبت دادند و نشست دیگری با برخی مسئولین در یک نهاد دروناستانی نیز داشتهاند و محتوای نشستها هم تهیه لیستهای مسئولیتی از بخشداریها تا بالاتر هست.
گروه تحلیلی این متن اصلاً موضوع لیستها و نشستها برایش مهم نیست؛ مهم آن است که این موارد آشکار شده و سایر موارد نامحسوس و رفتارهای سیاسی این روزهای آقای بهرامی نشان میدهد که ایشان احتمالاً دارد به تنظیمات اولیه سیاسی خویش و قرارگرفتن کنار اصولگرایان بر میگردد و احتمالاً بخشی از اصولگرایان نیز بیمیل موضوع نباشند؛ چرا که بخشی از اصولگرایان بهجای اصول اساسی سیاست خویش اصولگرایی؛ چینش نیرو در استان و انتقام از دیگران براون مهمتر هست و اگر کسی مثل بهرامی این خواسته را برآورده سازد؛ قطعاً حمایت خواهند کرد و حتی با تک نمایندهای شدن آینده بویراحمد چهبسا، ایشان مورد حمایت این طیف از اصول
گرایان قرار گیرد نا از همینالان جلو جریان بسیار قدرتمندی مثل روشنفکر را بگیرند. دراینبین ممکنه اصولگرایان سنتی مثل علیمحمد دانشی، سید مسعود حسینی، دکتر هدایتخواه، حاج دهرابپور… برای حمایت از بهرامی کنار هم قرار بگیرند؛ تا از این طریق بتوانند عقبماندگی ۱۲ساله اخیر را جبران کنند و افراد خود در استان را چینش کنند، چرا که این سالها برخی از این بزرگان جریانی نشان دادند تمام هموغمشان از کار تشکیلاتی سیاسی؛ غزل و نصب چند مدیر همراه و دارای مخرج مشترک در منافع هستند نه منافع یک تشکیلات فراگیر مثل حفظ نظام. ولی افرادی مثل خلقی پور تاکنون نشان داده که بر همان پاشنه اصولی اصولگرایی اصرار دارد و حتی در انتخابات مجلس دوازدهم در استان با شعار مرزشکنی کاندید اصولگرایان همراهی نکرد و سکوت مطلقی را برگزید؛ هرچند تعدادی از اقوامشان بیشتر متمایل به آقای روشنفکر بودند.
اگر برگشت منتخب به تنظیمات اولیه سیاسی درست باشد؛ آن طرف قضیه باز هم سر بیکلاه اصلاحطلبان مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد و سرگیجه گرفتن دوباره تا ۴ سال دیگر است که خود قصهای و غصهی دیگری دارد که وقت دیگری را میطلبد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری ساورز محفوظ است. انتشار اخبار با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی سایت : شرکت طراحی سایت مشهد ، توس وبسایت